دختر 260 کیلویی که با کمکهای مالی کمیته امداد برای جراحیهای میلیونی تحت حمایت قرار گرفته بود این روزها با سرنوشت هولناکی دست و پنجه نرم میکند. با وجود این که قرار بود همه هزینههای درمان این دختر تنگستانی پرداخت شود وی در میانه راه دست خالی مانده و با مشکلات زیادی مواجه شده است چرا که خانوادهاش توان مالی حل این مشکلات را ندارند و وی هر روز بیشتر از گذشته مورد هجمه مشکلات ریز و درشت قرار میگیرد.
3 سال پیش دستوری صادر شد تا با توجه به شرایط سخت این دختر 260 کیلویی همه هزینههای درمان این دختر جنوبی را کمیته امداد پرداخت کند. «سارا»تحت حمایت کمیته امداد در سال 87 به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران منتقل شد و عمل بایپس معده را انجام داد که همه هزینههای این عمل را کمیته امداد امام خمینی (ره) متقبل شد. پس از انجام این جراحی پزشکان به وی اعلام کردند که باید هر 6 ماه یکبار جراحی انجام دهد تا چربیها و پوست اضافهای که بعد از این عمل برایش مشکل ایجاد میکنند گرفته شوند.
اما متأسفانه کمیته امداد دیگر هزینههای درمانش را قبول نکرد و این دختر جوان که وضع مالی مناسبی نداشت مجبور شد هزینه 2 عمل بعدی را خودش پرداخت کند و از آنجا که دیگر توان مالیاش اجازه نمیداد درمان را نیمه کاره رها کرد. این در حالی بود که پس از انجام عمل جراحی بایپس معده این دختر 260 کیلویی 100 کیلوگرم از وزنش را از دست داد و به دنبال این با بیماریهای خطرناکتر از چاقی روبهرو شد که هر روز بر درد جسمی و روحیاش اضافه میکردند و حل کردنشان نیاز به پول زیادی داشت.
سارا 29 سال دارد و از زمانی که یک کودک بیشتر نبود با بیماری هولناک چاقی درگیر بود، که یک بیماری ارثی و خانوادگی است. 3 تن دیگر از اعضای خانواده سارا هم مانند وی با بیماری چاقی دست و پنجه نرم میکنند اما هیچ کدام شرایطشان سخت نیست چرا که این دختر جوان پس از عمل بایپس کلی مشکل جدید پیدا کرده است. سارا با وجود همه این مشکلات هنوز هم ناامید نشده و به دنبال راهی برای خلاصی از مشکلات است.
این دختر جوان در حالی که به سختی راه میرود با کمک برادرش که در بیماریها دست کمی از وی ندارد از پلههای روزنامه بالا میآید و با روی خندان از دردهایش مینالد، از این که چند دقیقه طول میکشد تا نفسش جا بیاید عذرخواهی میکند و با ولع لیوان آبی که مادرش به دستش میدهد را سر میکشد و بعد از چند دقیقه با روی باز جواب سؤالهایمان را میدهد:
چند سال داری؟ از چه سنی متوجه بیماری ات شدی؟
الان 29 سال دارم. این بیماری در خانواده ما ارثی است و 4 خواهر و برادر هستیم که بیماری چاقی داریم. پزشکان معتقدند این بیماری ارثی است. البته همه ما زمانی که به دنیا آمدیم وزن طبیعی داشتیم اما بعد از گذشت 2 سال از تولد کمکم وزنمان زیاد شد.
مشکل بقیه خواهر و برادرانت هم مانند شماست؟
یکی از برادرانم هم وزن اکنون من است یعنی 160 کیلو وزن دارد. خواهر و برادر کوچکم هم مشکل چاقی دارند اما به اندازه ما حاد نیست. البته من به دلیل این که کمکاری تیروئید داشتم وزنم به 260 کیلو رسید چرا که به بیماری چاقیام کمک کرد تا وزنم بیشتر شود.
نخستین جراحیت رایگان بود؟
خانواده من وضع مالی مناسبی ندارند. پدرم مستخدم یک مدرسه بود با این حال زندگیمان را اداره میکرد. 3 سال پیش مشکلاتمان را به گوش مسئولان رساندیم و قرار شد تا همه هزینههای درمانم تا بهبود کامل توسط کمیته امداد پرداخت شود.
این اتفاق افتاد؟
اولش بله، کمیته امداد همه هزینههای عمل اولم که بای پس معده بود ودر بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد را پرداخت کرد اما بعد از این عمل زیر بار هیچ کدام از هزینهها نرفت. در حالی که به گفته پزشکم باید هر 6 ماه یک بار جراحی انجام دهم که هزینههای زیادی دارد. ما هم با قرض و وام توانستیم هزینه 2 عمل را جور کنیم اما دیگر نتوانستیم.
الان چه مشکلاتی به خاطر عمل نکردن برایتان پیش آمده است؟
از آنجایی که دکترم گفته بود هر 6 ماه یک بار باید عمل کنم تا پوستهای اضافه که بعد از لاغری به وجود میآیند را بردارم و من دو عمل بیشتر انجام ندادم، این پوستها و چربی همه زخم شدهاند به طوری که حتی نمیتوانم راه بروم، زخم پشتم هم مدتهاست بازمانده است. البته در کنار این، مشکلات دیگری مانند بیماریهای کمخونی، پوکی استخوان، کمکاری تیروئید و ناراحتیهای پوستی را هم دارم که هر کدام درمانهای جداگانه دارند.
فکر میکنید با چه مقدار پول مشکلاتتان حل میشود؟
واقعاً نمیدانم که چقدر هزینه میشود، هر بار که به تهران سفر میکنم باید 2 تا صندلی هواپیما بگیرم، همه جا باید با آژانس بروم و 2 همراه هم باید داشته باشم. اینها تازه بخشی از مشکلات هستند. برای هر چیزی باید 2 برابر خرج کنم از لباس گرفته تا داروها و غذا که کم آوردهایم.
به کمیته امداد مراجعه کردهاید؟
بله، بارها رفتهایم، اما دیگر هزینهها را قبول نمیکنند، البته هر بار که به تهران سفر میکنیم در مسافرخانه کمیته امداد مستقر میشویم اما دیگر هزینهها را قبول نمیکنند.
چقدر درس خواندی؟
تا سیکل بیشتر نخواندم.
خانهدارید؟
پدرم 2 سال پیش فوت کرد، یک خانه کلنگی داشت که خواهر و برادرانم وقتی وضع من و برادر کوچکم را دیدند خانه را به نام ما کردند. البته این خانه غیر قابل زندگی بود به همین خاطر 20 میلیون وام مسکن گرفتیم که درستش کنیم اما هماکنون قسطهای این وام را هم باید پس بدهیم که به مشکل برخوردهایم.
مگر برادر کوچکت هم مریض است؟
بله، برادرم دیابت، کمخونی و یک نوع بیماری پوستی دارد، فقط پول یکی از پمادهایش 350 هزار تومان است. با این حالش خیلی به فکر من است و همه کارهایم را انجام میدهد.
هزینه زندگیتان از کجا تأمین میشود؟
حقوق بازنشستگی پدرم است که نیمی از آن صرف دادن قسطها میشود و بقیهاش صرف هزینههای زندگیمان. 2 برادرم که سالم هستند ازدواج کردهاند و به سراغ زندگیشان رفتهاند، اما 2 خواهر و برادر به همراه مادرمان در خانه هستیم. این پول به سختی کفاف هزینههای خورد و خوراکمان را میدهد چه برسد به این که بتوانیم پول دارو و درمان را بدهیم
نظرات شما عزیزان: